برایت بارها باید بگویم
که در رگ های من جاری شدی
چون خون
که از من ساختی بار دگر مجنون
از شکوه عشق خانمان سوز
برایت بارها باید
قسم یاد کرد ؟
برایت بارها باید
سرسجده فرود آورد ؟
روز میلاد تو
زیبا هدیه ای آورده ام
پوششِ آنرا جلدی از
گلبرگِ مریم بسته ام
♥
روی هر گلبرگ را
با شبنمی جان داده ام
بهرِ هر یک شبنمش
من دیده دریا کرده ام
...
خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم
با خودم فکر می کنم،
دریا چطور ، حساب موجهایش را نگه دارد ؟
پاییز از کجا بداند هر بار چند برگ از دست میدهد ؟
ابرها چه می دانند چند قطره باریده اند ؟
خورشید مگر یادش مانده چند بار طلوع کرده است ؟
آسمان مگر حساب ستارگانش را دارد ؟
حسابش فقط دست خدای من و توست
من در زندان خواستن تو اسیرم
و مرز بین خواستن و نخواستن تو
بی نهایت است
و این همان عشق است
و روز میلادت سند عشق من به توست
میخواهم در این سند فهرستی
از بی نهایت ها تهیه کنم
فهرستی از تمام نشدنی ها
فهرستی از بی پایان ها
که تمثیل عشق من به تو باشد
سند عاشقی ام را در روز میلادت ورق بزن
تا بدانی عشقم به تو همانند خدایمان تمام نشدنیست
happy birthday yalda
The world is getting ready to sit a little smile on your lips.
آری شرط نابودی عشق من به تو نابودی جان من است و در قلبی که تو هستی تردید توقع و غرور معنا ندارد