یلدای عزیزم
این عاشقونه رو برای تو نوشتم
برای روزی که نیمه ی گمشده ی زندگیم
وارد دنیای من شد
برای عاشقونه ترین شب سالم
که متعلق به یلدای زندگیمه
برای تو نوشتم
تا بدونی با تو هرشب یلداست
با اون چشم های پاییزی و لب های اناریت
برای تو نوشتم
برای کسی که هر خاطره ای باهاش ساختم
مثل یک رمان عاشقونه شد
نفسم حرف دلت را بگو
بگو دل دل نکن
با تو که حرف می زنم ؛
تمام ساکنینِ جهان می خوابن
و عقربه های زمان متوقف می شن
من جز صدایِ آهنگینِ تو
چیز دیگری نمی شنوم
...
یلدا جان
ببین، ببین با دل این عاشق چه کردی
که خیالِ داشتنت هم ؛
خوشبخت ترین آدمِ این حوالی ام کرده
همیشه باش
تو که باشی ، همه چیز خوبه
همه چیز زیباست
آفرینشِ تو ، معجزه ی بی بدیلِ خدا بود
تا من ؛
بهترین احساس جهان را با تو تجربه کنم
یلدای من
وقتی با هر نگاهت
نفس هام به شماره می افتاد
وقتی رنگ عشق روی گونه هام مینشست
فهمیدم
فهمیدم که دیگه تو تمام زندگی من شدی
...
تو جغرافیای سرزمین منی
خدا ی مهربون تو رو برای من آفریده
تا با دیدن لبخند شیرینت ؛
احساسِ آرامش کنم
برای من زیباترین روز دنیا روز ورود تو به زندگیمه
روز تولد خوشبختی
من از فاصله های زندگی
برای تو فقط عشق میخواهم
و برای خودم حضور گرمابخش تو رو
عزیز دلم
برات بهترین آرزوها رو دارم
آرزو میکنم به هرچه آرزو داری برسی
و عمر عاشقونه هامون به بلندای زندگی باشه
ببین ، ببین چگونه در من حضور داری
که بی تو زندگی برام رنگی نداره
جز عشق ، نامی برای تو نیست
یلدایت مبارک
نظرات مطلب