♥
یلداست
شبی که پاییز در هر ثانیه
از تو رد میشود و میگذرد.
برگ های رقصان پاییز
از دور نظارگر چشمانت هستند
و آرام می نگرند تا ببیند چگونه
برایشان دست تکان می دهی
سلام علاقه جان
حالَت کجایِ شب یلداست؟
جایت خالی باحافظ نشسته ایم
داریم گپ میزنیم وُ از علاقهیِ هم میگوییم
چه دردی دارد
اگر بدانی چقدر دلش پر است
چه اندازه دلتنگ است بیا!
تو هم بیا داریم حرف میزنیم
بیا می رویم کنار سفره یلدا مینشینیم
بر شانه هایِ شب تکیه میدهیم
وُ حافظ را صدا می زنیم
روزای آخر پاییز، از خوشی و خنده لبریز
داره میره فصل رنگا،فصل بارون دل انگیز
شب با موهای بلندش توی پاییز خونه داره
دامن بلند سرما مژده ی برفُ میاره
روزای آخر پاییز توی کوچه های باریک
کلاغه داره می خونه: فصل سرما شده نزدیک
یه شب بلند و زیبا مهمون خونه ها میشه
توی قلب مهربونش شادی رو داره همیشه
The world is getting ready to sit a little smile on your lips.
آری شرط نابودی عشق من به تو نابودی جان من است و در قلبی که تو هستی تردید توقع و غرور معنا ندارد