سلام علاقه جان
حالَت کجایِ شب یلداست؟
جایت خالی باحافظ نشسته ایم
داریم گپ میزنیم وُ از علاقهیِ هم میگوییم
چه دردی دارد
اگر بدانی چقدر دلش پر است
چه اندازه دلتنگ است بیا!
تو هم بیا داریم حرف میزنیم
بیا می رویم کنار سفره یلدا مینشینیم
بر شانه هایِ شب تکیه میدهیم
وُ حافظ را صدا می زنیم
زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است
نشان از سنت ایرانیان است
شب یلدا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
The world is getting ready to sit a little smile on your lips.
آری شرط نابودی عشق من به تو نابودی جان من است و در قلبی که تو هستی تردید توقع و غرور معنا ندارد