این بار میوه های لبخندت را
بر بلند ترین شاخه ی مهربانی ات دیدم
چه عاشقانه به من چشمک می زد
وبا نگاه شیرینی چیدمش
می خواهم جوهر قلم دلم
فقط برای تو مصرف شود
و فقط برای تو شعر عشق بسراید
وقتی نگاهت پژمرده است
دلم ، چشمم ، و تمام وجودم پژمرده میشود
میخواهم قلب احساساتم را بشکافم
تا نگاه مهربانت را با تمام وجود مال خود کنم
مادامی که نگاه شیرینت درآغوش دلم آرمیده
انگار تمام عشق را از برم
به این بیچاره ی در سکوت ذهن فرو رفته
دمی واندکی
مجال چیدن لبخند های رویایی ات را
در باغ آسمانی نگاهت تقدیم کن
تا در دریای بودنت غرق شوم
من تنهایم تا زمانی که در تاریکی ام
اما نور وجود آفتاب چشمت
صبحی دگر را نوید می دهد
از هرچه بگذریم اما
خنده لب های تو
نوازش گر روح سرگردانم می شود
مادامی که گل های رخت شکوفاست
The world is getting ready to sit a little smile on your lips.
آری شرط نابودی عشق من به تو نابودی جان من است و در قلبی که تو هستی تردید توقع و غرور معنا ندارد
نظرات مطلب
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است